۱۳۹۴ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

ایران - قسمتی از پیام مریم رجوی به مناسبت آغاز سال تحصیلی 95-94


معلمان ایران1
هموطنان عزیز،
جنبش شجاعانة معلمان که سال گذشته در بیش از
۹۰ شهر بروز یافت و پنج رشته تظاهرات بزرگ و سراسری به‌پا کرد، از یک سو ارادة تحسین برانگیز خواهران و برادران آموزگار ما برای ایستادگی در برابر استبداد و فقر و نابرابری را نشان داد و از سوی دیگر اساسی‌ترین عملکردها و خطوط ولایت‌فقیه در آموزش‌وپرورش را به چالش کشید.
مهمترین خواستهای معلمان که بارها در خلال تظاهرات یا انتشار اطلاعیه‌های آنها اعلام شد، به روشنی بر هم زدن نظام استبدادی و غارتگرانة حاکم بر آموزش‌وپرورش را هدف قرار داده است. یعنی:
آزادی معلمان زندانی
رسمیت یافتن حق اعتراضات صنفی فرهنگیان
تأمین حقوق دانش‌آموزان
آزادی فعالیت کانونهای صنفی
مشارکت معلمان در ساختار آموزشی
برقراری نظام آموزش رایگان
و رفع تبعیض و نابرابری نسبت به معلمان
روشن است که آموزگاران به‌پاخاسته، خواستها‌یی را مطرح کرده‌اند که در کشش یک تظاهرات مسالمت‌آمیز و صنفی است. با این حال استبداد حاکم یارای نزدیک شدن به هیچ‌یک از همین خواستها را ندارد و آن را با موجودیت پوسیدة خود در تضاد می‌بیند.
به خواهران و برادران معلم مان در سراسر ایران درود می‌فرستیم.
رفتار وحشيانة رژيم جهل وجنايت با اعتراضهاي معلمان و ضرب وشتم و دستگيري آن‌ها موجي از محكوميت و انزجار  بر انگيخت.
صحنه‌ها و تصاوير اعتراضات شجاعانه معلمان و شعارها و دستنوشته‌های پرمعناي آنها كه می‌گویند:

 «ما از فرق مي ناليم نه از فقر»، ”خط فقر 3میلیون، حقوق ما یک میلیون”،” حرمت معلم زير پاي تورم و گراني”، حمايت و تحسين عموم هموطنانمان را به دنبال داشت.
معلمان ایران 2
ايستادگي معلمان و فراخونهاي پي در پي آنها به ادامه اعتراضات، نشان داد كه اين همبستگي و ارادة حق طلبي از تبعيض و ستم حاكم، بسا قويتر است.
راستی چرا در ميهن ما كه داراي غني‌ترين فرهنگ و تمدن و سنتهاي تعليم و تربيت است، معلمان تحقير مي‌شوند؟
 چرا در كشوري با اين همه منابع سرشار نفت وگاز ، سه چهارم معلمان زير خط فقرند و  فرياد مي‌زنند: ” معلم نان ندارد، معلم مسكن ندارد معلم قرض دارد”
چرا بسياري از آنها در شیفت دوم کاریشان به مشاغلی مثل مسافرکشی و حتی دستفروشی رو آورده‌اند و فرياد مي‌زنند”كارد به استخوان رسيده - تبعيض و بيعدالتي تا كي” ؟
چرا  معلمان پیش دبستانی ناچار مي‌شوند براي مطالبة حقوقشان همراه با كودكان خردسال خود شبها در مقابل مجلس رژیم تحصن ‌كنند؟
چرا معلمان را آن قدر تحت فشار گذاشته‌اند كه تنها در استان خوزستان،
۷۰۰۰معلم شریف به امان آمده و خواستار كناره‌گيري مي‌شوند.
و چرا آن معلم بازنشسته در سنقر، چنان كارد به استخوانش مي‌رسد كه در ساختمان فرمانداري خود را به آتش مي‌كشد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر